امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Necessity

nəˈsesəti nəˈsesəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    necessities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
بایستگی، ضرورت، نیاز، نیازمندی، لزوم، احتیاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the necessity to earn a living
- نیاز به امرارمعاش
- Is there any necessity for new elections?
- آیا انتخابات جدید ضرورت دارد؟
- the necessity of vitamins
- لزوم ویتامین‌ها
- historical necessity
- جبر تاریخ
- necessity and free will
- جبر و اختیار
- the necessity of death
- ناگزیری مرگ، حتمی‌بودن مرگ
- They lack the daily necessities of life.
- آن‌ها فاقد ضروریات روزانه‌ی زندگی هستند.
- He came to help them in their necessity.
- آمد تا در هنگام تنگدستی به آن‌ها کمک کند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد necessity

  1. noun need, essentiality
    Synonyms:
    call cause claim compulsion demand desideratum duress essence essential exaction exigency fundamental godsend imperative indispensability inevitability inexorableness life or death must necessary needfulness no alternative no choice obligation pinch precondition prerequisite privation requirement requisite sine qua non stress undeniability urgency vital part vitals want
    Antonyms:
    desire want

Collocations

  • of necessity

    هرآینه، الزامی، بنابه‌ضرورت

Idioms

لغات هم‌خانواده necessity

  • noun
    necessity

ارجاع به لغت necessity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «necessity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/necessity

لغات نزدیک necessity

پیشنهاد بهبود معانی