شکل جمع:
compulsionsاجبار، اضطرار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There was no compulsion on the workers to take part in the parade.
کارگران را مجبور به شرکت در رژه نکرده بودند.
a compulsion to be clean
وسواس نظافت
under compulsion (by compulsion)
تحت فشار، به زور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compulsion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compulsion