آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Freedom

    ˈfriːdəm ˈfriːdəm

    شکل جمع:

    freedoms

    معنی freedom | جمله با freedom

    noun B2

    آزادی، استقلال، معافیت، آسانی، روانی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    freedom of expression

    آزادی بیان

    freedom of the press

    آزادی جراید

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They died for freedom.

    آنان در راه آزادی جان دادند.

    They gave us complete freedom to write what we pleased.

    ما را کامل آزاد گذاشتند که هرچه می‌خواهیم بنویسیم.

    freedom from want

    رهایی از نیاز

    Her new teacher helped her gain freedom from ignorance and illiteracy.

    معلم جدیدش به او کمک کرد تا از نادانی و بی‌سوادی نجات یابد.

    Many slaves bought their freedom.

    بسیاری از بردگان آزادی خود را می‌خریدند.

    She has the freedom of my house.

    او می‌تواند سرزده هم به خانه‌ی من بیاید.

    freedom of the will

    آزادی اراده

    the freedom of the dancer's movements

    روانی حرکات رقاصه

    He spoke with complete freedom.

    او با آزادی کامل سخن می‌گفت.

    five-year freedom from income tax

    معافیت پنج ساله از مالیات بر درآمد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد freedom

    1. noun independence, license to do as one wants
      Synonyms:
      liberty ability power right latitude scope range leeway discretion play flexibility opportunity privilege margin immunity exemption carte blanche license to do as one wants elbowroom full swing full play free rein rein rope compass sweep swing unrestraint bent own accord laissez faire indulgence abandon abandonment laxity plenty of rope rampancy profligacy
      Antonyms:
      captivity confinement imprisonment servitude slavery limitation
    1. noun political independence
      Synonyms:
      autonomy liberty sovereignty self-government independence self-determination deliverance emancipation release redemption salvation rescue exemption immunity prerogative privilege franchise citizenship democracy home rule liberation manumission abolition discharge relief salvage abolitionism autarchy delivery disengagement disimprisonment enfranchisement extriction impunity parole probation representative government
      Antonyms:
      government subordination subjection suppression communism
    1. noun easy attitude
      Synonyms:
      ease familiarity openness candor frankness informality directness facility boldness lack of restraint license readiness spontaneity forwardness laxity unconstraint disrespect brazenness impertinence presumption overfamiliarity forthrightness abandon ingenuousness lack of reserve
      Antonyms:
      restraint limitation reserve difficulty restriction

    لغات هم‌خانواده freedom

    noun
    freebie, freedom
    adjective
    free
    verb - transitive
    free
    adverb
    free, freely

    سوال‌های رایج freedom

    شکل جمع freedom چی میشه؟

    شکل جمع freedom در زبان انگلیسی freedoms است.

    ارجاع به لغت freedom

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «freedom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freedom

    لغات نزدیک freedom

    • - freed
    • - freedman
    • - freedom
    • - freedom of the press
    • - freedom of the seas
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.