آخرین به‌روزرسانی:

Impunity

ɪmˈpjuːnəti ɪmˈpjuːnəti

شکل جمع:

impunities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

مصونیت، بخشودگی، معافیت از مجازات، تنبیه‌ناپذیری، کیفرناپذیری، معافیت از زیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He breaks the laws with perfect impunity.

او با مصونیت کامل قوانین را می‌شکند.

The wealthy and influential elites often enjoy impunity, evading justice despite their wrongdoings.

نخبگان ثروتمند و بانفوذ اغلب از بخشودگی برخوردارند و علی‌رغم اعمال نادرست خود از عدالت دوری می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impunity

  1. noun freedom
    Synonyms:
    liberty permission license privilege exemption immunity security exception dispensation nonliability
    Antonyms:
    imprisonment incarceration

ارجاع به لغت impunity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impunity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impunity

لغات نزدیک impunity

پیشنهاد بهبود معانی