امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Liberty

ˈlɪbərt̬i ˈlɪbəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    liberties

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
آزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The oppressed citizens cried out for liberty.
- شهروندان ستمدیده با فریاد و اعتراض خواهان آزادی شدند.
- civil liberties
- آزادی‌های مدنی
- political liberty
- آزادی سیاسی
- He was allowed only the liberty of his prison cell.
- او فقط در سلول زندان خود آزادی عمل داشت.
- I have the liberty of my brother's house.
- من می‌توانم آزادانه (بدون دعوت یا خبر قبلی) به خانه‌ی برادرم رفت‌و‌آمد کنم.
- The teacher granted the boy liberty to go out.
- معلم به پسر اجازه داد که بیرون برود.
- I am not at liberty to reveal his name.
- اجازه ندارم نام او را آشکار کنم.
- He took liberties with my daughter.
- او نسبت به دختر من به‌طور ناپسندی خودمانی رفتار کرد.
- Don't take liberties with your health!
- در حفظ سلامتی خود بی‌محابا نباش!
- While you were away, I took the liberty of smoking your cigarettes.
- وقتی که بیرون بودی به خودم اجازه دادم که سیگارهایت را بکشم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liberty

  1. noun freedom
    Synonyms:
    autarchy authorization autonomy birthright carte blanche choice convenience decision deliverance delivery dispensation emancipation enfranchisement enlightenment exemption franchise free speech immunity independence leave leisure liberation license opportunity permission power of choice prerogative privilege relaxation release rest right sanction self-determination self-government sovereignty suffrage unconstraint
    Antonyms:
    arrest imprisonment incarceration restraint

Collocations

  • at liberty

    1- آزاد (از قید و غیره)، مختار 2- مجاز، پرگدار

Idioms

  • take liberties with somebody (or something)

    پررویی کردن، (در رفتار نسبت به شخص یا چیزی) پا از حد خود فرانهادن، گستاخی کردن، بی‌محابا رفتار کردن، (به‌طور ناروا) خودمانی رفتار کردن با، بی‌محابا بودن

ارجاع به لغت liberty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liberty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liberty

لغات نزدیک liberty

پیشنهاد بهبود معانی