با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Liberty

ˈlɪbərt̬i ˈlɪbəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    liberties

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
آزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The oppressed citizens cried out for liberty.
- شهروندان ستمدیده با فریاد و اعتراض خواهان آزادی شدند.
- civil liberties
- آزادی‌های مدنی
- political liberty
- آزادی سیاسی
- He was allowed only the liberty of his prison cell.
- او فقط در سلول زندان خود آزادی عمل داشت.
- I have the liberty of my brother's house.
- من می‌توانم آزادانه (بدون دعوت یا خبر قبلی) به خانه‌ی برادرم رفت‌و‌آمد کنم.
- The teacher granted the boy liberty to go out.
- معلم به پسر اجازه داد که بیرون برود.
- I am not at liberty to reveal his name.
- اجازه ندارم نام او را آشکار کنم.
- He took liberties with my daughter.
- او نسبت به دختر من به‌طور ناپسندی خودمانی رفتار کرد.
- Don't take liberties with your health!
- در حفظ سلامتی خود بی‌محابا نباش!
- While you were away, I took the liberty of smoking your cigarettes.
- وقتی که بیرون بودی به خودم اجازه دادم که سیگارهایت را بکشم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liberty

  1. noun freedom
    Synonyms: autarchy, authorization, autonomy, birthright, carte blanche, choice, convenience, decision, deliverance, delivery, dispensation, emancipation, enfranchisement, enlightenment, exemption, franchise, free speech, immunity, independence, leave, leisure, liberation, license, opportunity, permission, power of choice, prerogative, privilege, relaxation, release, rest, right, sanction, self-determination, self-government, sovereignty, suffrage, unconstraint
    Antonyms: arrest, imprisonment, incarceration, restraint

Collocations

  • at liberty

    1- آزاد (از قید و غیره)، مختار 2- مجاز، پرگدار

Idioms

ارجاع به لغت liberty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liberty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liberty

لغات نزدیک liberty

پیشنهاد بهبود معانی