آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Enfranchisement

ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt

معنی enfranchisement

noun

اعطای حقوق شهری یا حق رأی در انتخابات، آزادسازی، معافیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enfranchisement

  1. noun liberation
  1. noun empowerment
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت enfranchisement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enfranchisement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enfranchisement

لغات نزدیک enfranchisement

پیشنهاد بهبود معانی