آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Enfranchisement

ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt ɪnˈfrænt͡ʃɪzmənt

معنی enfranchisement

noun

اعطای حقوق شهری یا حق رأی در انتخابات، آزادسازی، معافیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enfranchisement

  1. noun liberation
  1. noun empowerment
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت enfranchisement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enfranchisement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enfranchisement

لغات نزدیک enfranchisement

پیشنهاد بهبود معانی