آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Engage

    ɪnˈɡeɪdʒ ɪnˈɡeɪdʒ

    گذشته‌ی ساده:

    engaged

    شکل سوم:

    engaged

    وجه وصفی حال:

    engaging

    معنی engage | جمله با engage

    verb - transitive C1

    به‌ کار گماشتن، گرفتن، استخدام کردن

    He has engaged a lawyer.

    او وکیل گرفته است.

    to engage a tour guide

    راهنمای بازدید استخدام کردن

    verb - transitive

    گیر انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Reading engages his spare time.

    مطالعه اوقات فراغت او را پر می‌کند.

    We engaged a superior enemy force and drove them back.

    ما با دشمنی نیرومندتر درگیر شدیم و آن‌ها را به عقب راندیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to engage the clutch

    کلاچ گرفتن

    verb - transitive

    به صحبت گرفتن

    She engaged me in conversation.

    او مرا به صحبت گرفت.

    to engage one in a dispute

    کسی را به جروبحث کشاندن

    verb - transitive

    از پیش سفارش دادن

    to engage a hotel room

    اتاق هتل را رزرو کردن

    verb - transitive

    مجذوب کردن، درهم انداختن، گیر دادن

    She presented a very engaging show.

    او نمایش بسیار سرگرم‌کننده‌ای را ارائه داد.

    verb - transitive

    نامزد کردن، متعهد کردن

    He is engaged to Parisa.

    او نامزد پریسا است.

    They are engaged.

    آن‌ها نامزد شده‌اند.

    verb - intransitive

    گرو گذاشتن، گرو دادن، ضامن کردن، عهد کردن، قول دادن

    to engage to do something

    انجام کاری را قبول کردن

    verb - intransitive

    پرداختن، مشغول شدن

    The gears do not engage properly.

    دنده‌ها (یا چرخ‌دنده‌ها) درست به‌هم جفت نمی‌شوند.

    to engage in lying

    به دروغگویی پرداختن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He engages in different political activities.

    او به فعالیت های مختلف سیاسی می پردازد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد engage

    1. verb hire for job, use
      Synonyms:
      employ use hire retain secure take on appoint contract commission place book sign up sign on enroll enlist rent lease reserve charter bring on board come on board put on prearrange ink truck with
      Antonyms:
      dismiss fire release discharge let go expel oust eject banish
    1. verb occupy oneself; engross
      Synonyms:
      busy employ involve absorb interest tie up captivate charm draw fascinate grip monopolize preoccupy enter into undertake partake participate join set about tackle immerse enchant allure arrest bewitch enthrall imbue soak pitch in practice try on for size embark on give a try have a go at have a shot at give a whirl go in for go out for go for broke catch keep busy preengage
      Antonyms:
      refuse reject decline shun
    1. verb promise to marry
      Synonyms:
      pledge vow promise commit undertake guarantee contract agree bind obligate oblige betroth affiance troth covenant give one’s word pass vouch tie catch hook turn on
      Antonyms:
      break up break off
    1. verb start a fight; attack
      Synonyms:
      attack assault strike encounter face combat take on assail launch meet fall on do battle with join battle with give battle to
      Antonyms:
      surrender yield give up
    1. verb interconnect; bring into operation
      Synonyms:
      join attach apply activate energize fasten interact interlock intermesh mesh interplay interlace lock get going switch on dovetail
      Antonyms:
      disconnect cancel defuse

    سوال‌های رایج engage

    گذشته‌ی ساده engage چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده engage در زبان انگلیسی engaged است.

    شکل سوم engage چی میشه؟

    شکل سوم engage در زبان انگلیسی engaged است.

    وجه وصفی حال engage چی میشه؟

    وجه وصفی حال engage در زبان انگلیسی engaging است.

    ارجاع به لغت engage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «engage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/engage

    لغات نزدیک engage

    • - enfranchisement
    • - eng
    • - engage
    • - engage in hostilities
    • - engage someone in conversation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.