گذشتهی ساده:
assailedشکل سوم:
assailedسومشخص مفرد:
assailsوجه وصفی حال:
assailingحمله کردن، هجوم آوردن بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was assailed by highway robbers.
راهزنان بر او حمله بردند.
A loud noise assailed her ears.
صدایی بلند گوشش را رنجه داشت (مورد تهاجم قرار داد).
His enemies assailed him in public meetings.
دشمنانش در جلسات عمومی او را مورد حمله قرار دادند.
Serious problems assailed him from every direction.
مشکلات جدی از هر سو به او روی آوردند.
He was assailed by doubt and hesitation.
شک و تردید وجودش را فرا گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assail