گذشتهی ساده:
criticizedشکل سوم:
criticizedسومشخص مفرد:
criticizesوجه وصفی حال:
criticizingاملای قدیمی این لغت: critized
نقد ادبی کردن، انتقاد کردن، نکوهش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We read and criticize each other's poetry.
ما اشعار همدیگر را میخوانیم و نقد میکنیم.
Her husband criticized her constantly.
شوهرش دائم از او خرده میگرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «criticize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/criticize