آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Slam

    slæm slæm

    گذشته‌ی ساده:

    slammed

    شکل سوم:

    slammed

    سوم‌شخص مفرد:

    slams

    وجه وصفی حال:

    slamming

    معنی slam | جمله با slam

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb B2

    ضربت سنگین، صدای بستن در و امثال آن با صدای بلند، در را باشدت به‌هم زدن، به‌هم کوفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    Zary slammed the door.

    زری در را دنگی بست.

    With his new racket he slammed the ball so hard that it went over the wall.

    با راکت نو خود گوی را آن‌قدر محکم زد که از روی دیوار رد شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He slammed the box down on the table.

    جعبه را تالاپی گذاشت روی میز.

    Ashraf slammed me on the head.

    اشرف دنگی زد تو سرم.

    Newspapers slammed him for his remarks.

    روزنامه‌ها او را به‌دلیل اظهاراتش به‌شدت مورد نکوهش قرار دادند.

    Every time he opens his mouth his wife slams him.

    تا دهانش را باز می‌کند زنش او را می‌کوبد.

    He slammed on the brake.

    سخت ترمز کرد.

    the slam of a car door

    صدای بسته شدن در اتومبیل

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slam

    1. noun loud noise from impact
      Synonyms:
      bang crash smash whack clap blast boom crack bash blow pound smack burst ding wham
    1. noun harsh criticism
      Synonyms:
      criticism slap jab slur swipe aspersion stricture animadversion potshot obloquy
      Antonyms:
      praise compliment flattery
    1. verb throw or push very hard
      Synonyms:
      hit strike beat knock throw fling smash pound slap bang crash dash bat hammer thump wallop belt blast slug swat batter clobber cudgel thwack close shut
    1. verb criticize very harshly
      Synonyms:
      attack criticize pan slash slap lambaste vilify scathe lash into damn castigate excoriate flay scourge shoot down
      Antonyms:
      praise flatter

    سوال‌های رایج slam

    گذشته‌ی ساده slam چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده slam در زبان انگلیسی slammed است.

    شکل سوم slam چی میشه؟

    شکل سوم slam در زبان انگلیسی slammed است.

    وجه وصفی حال slam چی میشه؟

    وجه وصفی حال slam در زبان انگلیسی slamming است.

    سوم‌شخص مفرد slam چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد slam در زبان انگلیسی slams است.

    ارجاع به لغت slam

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «slam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slam

    لغات نزدیک slam

    • - slake
    • - slalom
    • - slam
    • - slam bang
    • - slam-bang
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.