آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Slake

sleɪk sleɪk

معنی slake | جمله با slake

verb - transitive

فروکشی، تخفیف، کاهش، فرونشستن، معتدل شدن، کاهش یافتن، آبدیده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

We slaked our thirst with melted snow.

تشنگی خود را با برف مذاب فرونشاندیم.

Homa's description slaked our curiosity.

شرحی که هما داد کنجکاوی ما را فرونشاند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Lime may slake in moist air.

آهک ممکن است در هوای مرطوب آبدیده شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slake

  1. verb cause to heat and crumble by treatment with water
    Synonyms:

ارجاع به لغت slake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slake

لغات نزدیک slake

پیشنهاد بهبود معانی