فروکشی، تخفیف، کاهش، فرونشستن، معتدل شدن، کاهش یافتن، آبدیده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We slaked our thirst with melted snow.
تشنگی خود را با برف مذاب فرونشاندیم.
Homa's description slaked our curiosity.
شرحی که هما داد کنجکاوی ما را فرونشاند.
Lime may slake in moist air.
آهک ممکن است در هوای مرطوب آبدیده شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slake