۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Quench

kwentʃ kwentʃ

گذشته‌ی ساده:

quenched

شکل سوم:

quenched

سوم‌شخص مفرد:

quenches

وجه وصفی حال:

quenching

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

فرو نشاندن، دفع کردن، خاموش کردن، اطفا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to quench fire with water

آتش را با آب خاموش کردن

to quench one's thirst

تشنگی خود را فرونشاندن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to quench a rebellion

شورش را سرکوب کردن

Nothing could quench his desire for learning.

هیچ‌چیزی نمی‌توانست میل او به دانش را اقناع کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quench

  1. verb destroy, extinguish
    Synonyms:
    kill end demolish ruin wreck crush raze extinguish suppress quash put out douse smother stifle check dismantle knock down shatter decimate annihilate put down dampen moisten snuff out
    Antonyms:
    start set
  1. verb satisfy, especially thirst
    Synonyms:
    appease gratify content relieve slake satiate allay alleviate assuage mitigate lighten moisten glut gorge cool
    Antonyms:
    dissatisfy

سوال‌های رایج quench

گذشته‌ی ساده quench چی میشه؟

گذشته‌ی ساده quench در زبان انگلیسی quenched است.

شکل سوم quench چی میشه؟

شکل سوم quench در زبان انگلیسی quenched است.

وجه وصفی حال quench چی میشه؟

وجه وصفی حال quench در زبان انگلیسی quenching است.

سوم‌شخص مفرد quench چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد quench در زبان انگلیسی quenches است.

ارجاع به لغت quench

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quench» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quench

لغات نزدیک quench

پیشنهاد بهبود معانی