گذشتهی ساده:
stifledشکل سوم:
stifledسومشخص مفرد:
stiflesوجه وصفی حال:
stiflingخفه کردن، خفه شدن، خاموش کردن، فرونشاندن، سرکوب کردن، فرو خوردن، (از خود) نشان ندادن
she had been stifled with a pillow.
با یک متکا او را خفه کرده بودند.
two of the firemen were almost stifled by the fumes.
نزدیک بود دود و بخار دو نفر از آتش نشانها را خفه کند.
to stifled a fire with a blanket
آتش را با پتو خفه کردن
to stifle one's resentment
آزردگی خود را بروز ندادن
to stifle a rebellion
شورش را سرکوب کردن
to stifle a sob
جلو گریهی خود را گرفتن
the stifling air of a crowded room
هوای خفقانآور اتاق شلوغ
گذشتهی ساده stifle در زبان انگلیسی stifled است.
شکل سوم stifle در زبان انگلیسی stifled است.
وجه وصفی حال stifle در زبان انگلیسی stifling است.
سومشخص مفرد stifle در زبان انگلیسی stifles است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stifle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stifle