Stiffness

ˈstɪfnəs ˈstɪfnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
(در رفتار با طرف مقابل) خشکی، انعطاف‌ناپذیری، خشک و رسمی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her initial stiffness began to wear off as we got to know her.
- پس از اینکه او را شناختیم، انعطاف‌ناپذیری اولیه‌ی او رنگ باخت.
- his military stiffness and reserve
- خشک و رسمی بودن نظامی او
noun uncountable
(مشکل در حرکت به دلیل درد عضلات) گرفتگی، اسپاسم
- pain and stiffness in her legs
- درد و گرفتگی پاهای او
- the stiffness of her muscles
- گرفتگی عضلاتش
noun uncountable
(میزان مقاومت یک جسم به تغییر شکل در برابر نیروی دیگر) سفتی، صلابت
- It's difficult to sew because of the stiffness of the fabric.
- به علت سفتی پارچه، دوخت آن دشوار است.
- The stiffness of a structure is of principal importance in many engineering applications.
- سفتی سازه در بسیاری از کاربردهای مهندسی، اهمیت ویژه ای دارد.
noun uncountable
(شدیدتر از حد معمول) سختی، شدت
- the stiffness of the punishment
- سختی مجازات
- the stiffness of the sanctions
- شدت تحریم‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stiffness

  1. noun Excessive sternness
    Synonyms: rigor, rigidity, constraint, firmness, formality, severity, awkwardness, inflexibility, severeness, precision, harshness, prudery, clumsiness, rigour, rigorousness, tension, rigourousness, inclemency, gracelessness, hardness

لغات هم‌خانواده stiffness

ارجاع به لغت stiffness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stiffness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stiffness

لغات نزدیک stiffness

پیشنهاد بهبود معانی