فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Hardness
ˈhɑːrdnəs
ˈhɑːdnəs
معنی
noun
سختی، دشواری، اشکال، سفتی، شدت
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد hardness
-
noun reliability in withstanding pressure, force, or stressSynonyms:strength stability firmness security steadiness soundness sturdiness fastness ruggedness sureness stablenessAntonyms:softness
-
noun the fact or condition of being rigorous and unsparingSynonyms:severity harshness strictness toughness rigor rigour sternness austerity rigidity stringency stiffness unfeelingness severeness callousness rigorousness rigourousness inclemency insensibility callosity
لغات هم‌خانواده hardness
-
verb - intransitiveharden
ارجاع به لغت hardness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «hardness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hardness
لغات نزدیک hardness
- - hardly
- - hardly ever
- - hardness
- - hardpan
- - hardscrabble