با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Insensibility

    ɪnˌsensəˈbɪləti ɪnˌsensəˈbɪləti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    • noun
      بیهوشی، بی‌حسی
    • noun
      بی‌خبری، ناآگاهی
    • noun
      بی‌توجهی، بی‌عاطفگی
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد insensibility

    1. noun Lack of emotion or interest
      Synonyms: apathy, disinterest, impassivity, incuriosity, incuriousness, indifference, insensibleness, lassitude, lethargy, listlessness, phlegm, stolidity, stolidness, unconcern, uninterest, unresponsiveness, inanimateness
      Antonyms: sensibility
    2. noun Devoid of passion or feeling; hardheartedness
      Synonyms: apathy, indifference, unconsciousness, anæsthesia, analgesia, carus, coma, unfeelingness, dullness, inactivity, insusceptibility, lethargy, narcoma, unresponsiveness, callousness, narcosis, numbness, stupefaction, stupor, torpor, callosity, trance, hardness

    ارجاع به لغت insensibility

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insensibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insensibility

    لغات نزدیک insensibility

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری