فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Insensate

ɪnˈsenseɪt ɪnˈsenseɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بی‌حس، بی‌حال، بی‌عاطفه، بی‌معنی، بی‌فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the insensate stones

سنگ‌های بی‌جان

insensate rustics

روستایی‌های بی‌فکر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

insensate to his responsibilities

بی‌اعتنا نسبت به وظایفش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insensate

  1. adjective indifferent
    Synonyms:
    cold unfeeling apathetic callous unmoved impassive insensible
  1. adjective stupid
    Synonyms:
    dumb foolish witless irrational senseless

لغات هم‌خانواده insensate

ارجاع به لغت insensate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insensate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insensate

لغات نزدیک insensate

پیشنهاد بهبود معانی