آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Insensate

ɪnˈsenseɪt ɪnˈsenseɪt

معنی insensate | جمله با insensate

adjective

بی‌حس، بی‌حال، بی‌عاطفه، بی‌معنی، بی‌فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the insensate stones

سنگ‌های بی‌جان

insensate rustics

روستایی‌های بی‌فکر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

insensate to his responsibilities

بی‌اعتنا نسبت به وظایفش

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد insensate

  1. adjective indifferent
  1. adjective stupid

لغات هم‌خانواده insensate

ارجاع به لغت insensate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insensate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insensate

لغات نزدیک insensate

پیشنهاد بهبود معانی