زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Insensate

ɪnˈsenseɪt ɪnˈsenseɪt

معنی insensate | جمله با insensate

adjective

بی‌حس، بی‌حال، بی‌عاطفه، بی‌معنی، بی‌فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the insensate stones

سنگ‌های بی‌جان

insensate rustics

روستایی‌های بی‌فکر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

insensate to his responsibilities

بی‌اعتنا نسبت به وظایفش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insensate

  1. adjective indifferent
    Synonyms:
    cold unfeeling apathetic callous unmoved impassive insensible
  1. adjective stupid
    Synonyms:
    dumb foolish witless irrational senseless

لغات هم‌خانواده insensate

ارجاع به لغت insensate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insensate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insensate

لغات نزدیک insensate

پیشنهاد بهبود معانی