فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ساختمان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بنا

فونتیک فارسی

saakhtemaan
اسم

construction, building, house, temple, facility, masonry, edifice

او در ساختمان کناری زندگی می‌کند.

He lives in the next-door house.

درصورت آتش‌سوزی، این ساختمان دام مرگ است.

In case of a fire, this building is a deathtrap.

ساختار

فونتیک فارسی

saakhtemaan
اسم

structure, constitution, build, frame, formation, organization

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پیچیدگی ساختمان این کامپیوتر

the complexity of this computer's structure

ساختمان فضای اداری کارایی کارمندان را بهبود بخشید.

The organization of the office space improved employee efficiency.

عمل ساختن

فونتیک فارسی

saakhtemaan
اسم

making, construction, fabrication, building

ساختمان پل جدید دو سال طول خواهد کشید.

The construction of the new bridge will take two years.

ساختمان مدرسه‌ی جدید درحال انجام است.

The building of the new school is underway.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساختمان

  1. مترادف:
    بنا ساخت عمارت
  1. مترادف:
    آپارتمان خانه ویلا
  1. مترادف:
    ساختار
  1. مترادف:
    نهاد وضع
  1. مترادف:
    معماری

ارجاع به لغت ساختمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساختمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساختمان

لغات نزدیک ساختمان

پیشنهاد بهبود معانی