آخرین به‌روزرسانی:

نهاد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / nahaad /

nature, essence, essential quality, id, temper, temperament

سرشت، طبیعت

نهاد چرخه‌وار فعالیت‌های اقتصادی

the cyclic nature of economic activities

جنبه‌ی عاطفی نهاد او

the emotive side of her nature

اسم
فونتیک فارسی / nahaad /

ادبی institution

سازمان، جامعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

خانواده نهاد اساسی اجتماعی است.

The family is a fundamental social institution.

نهاد زناشویی

the institution of marriage

اسم
فونتیک فارسی / nahaad /

دستور زبان subject

مبتدا

در جمله‌ی «فست‌دیکشنری به من کمک می‌کند معانی کلمات را پیدا کنم» فست‌دیکشنری نهاد جمله است.

The Fast Dictionary is the subject of the sentence "The Fast Dictionary helps me find the meanings of the words."

نهاد و گزاره

subject and predicate

اسم
فونتیک فارسی / nahaad /

thesis, premise

(منطق) تز

نهاد این برهان آن است که همه‌ی انسان‌ها حقوق فطری دارند.

The thesis of the argument was that all humans have inherent rights.

نهادی مجاب‌کننده درمورد رابطه‌ی بین قدرت و فساد

a compelling thesis on the relationship between power and corruption

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نهاد

  1. مترادف:
    اداره بنیاد سازمان موسسه
  1. مترادف:
    اساس پایه
  1. مترادف:
    آفرینش خلقت فطرت
  1. مترادف:
    طینت جبلت جوهره خمیره
  1. مترادف:
    باطن درون ذات ضمیر
  1. مترادف:
    سرشت طبع طبیعت عریکه غریزه مزاج
  1. مترادف:
    سجیه سیرت منش
  1. مترادف:
    رسم سنت
  1. مترادف:
    وضع هیئت
  1. مترادف:
    ترتیب قرار قرارداد مواضعه
  1. مترادف:
    ادا پرداخت تادیه گزارش

ارجاع به لغت نهاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نهاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نهاد

لغات نزدیک نهاد

پیشنهاد بهبود معانی