فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قرار به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

gharaar

rest, repose, stability, arrangement, agreement, resolution, stipulation, ruling, order or decree

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قرار

  1. مترادف:
    رسم روش نهاد
  1. مترادف:
    استقرار ثبات سکون طمانینه
  1. مترادف:
    آرام آرامش صبر فراغ فراغت هال
  1. مترادف:
    شرط عهد وعده
  1. مترادف:
    رانده‌وو میعاد وعده‌گاه
  1. مترادف:
    قول میثاق
  1. مترادف:
    شرح
  1. مترادف:
    شیوه وضع
  1. مترادف:
    حکم
  1. مترادف:
    عادت

ارجاع به لغت قرار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قرار

لغات نزدیک قرار

پیشنهاد بهبود معانی