آخرین به‌روزرسانی:

میعاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیمان، وعده

فونتیک فارسی

mi'aad
اسم

date, rendezvous, tryst, appointment, pact, covenant, promise, assignation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

میعاد فراموش‌شده

forgotten appointment

میعادمان را لغو کردیم

We cancelled our appointment

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد میعاد

  1. مترادف:
    نوید وعده
  1. مترادف:
    رانده‌وو میعادگاه وعده‌گاه
  1. مترادف:
    میقات میقاتگاه میقاتگه
  1. مترادف:
    زمان وعده

ارجاع به لغت میعاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «میعاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میعاد

لغات نزدیک میعاد

پیشنهاد بهبود معانی