قول به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    گفته، سخن

    فونتیک فارسی

    ghõl
    اسم
    word, speech, say-so, version, saying

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    - به قول شما

    - according to you

    - به قول معروف

    - as is commonly said
    تعهد

    فونتیک فارسی

    ghõl
    اسم
    promise, obligation, assurance, faith, pledge, vow, commitment, testimony, guarantee

    - اکبر به قول خود وفا کرد.

    - Akbar abided by his promise.

    - او به فرزندانش اندرز داد که به قول خود وفا کنند.

    - He admonished his children to keep their promises.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد قول

    1. سخن، کلام، گفت
    2. ترانه، تصنیف
    3. پیمان، عهد، قرار، میثاق، وعده، وعید

    ارجاع به لغت قول

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «قول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قول

    لغات نزدیک قول

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند