فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

پیمان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عهد، معاهده، قرارداد

فونتیک فارسی

peymaan
اسم
contract, fealty, treaty, vow, pact, entente, agreement, pledge, league, alliance, concordat, compact

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- برای پیمان صلح پیش‌قدم‌شدن

- to make overtures for a peace treaty

- آنان طبق یک پیمان دوستی با هم متحد شده بودند.

- They were united in a league of friendship.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیمان

  1. مترادف:
    تعهد شرط ضمان عهد قرارداد قول معاهده مقاطعه مقاوله میثاق وعده

ارجاع به لغت پیمان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیمان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیمان

لغات نزدیک پیمان

پیشنهاد بهبود معانی