contract, fealty, treaty, vow, pact, entente, agreement, pledge, league, alliance, concordat, compact
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برای پیمان صلح پیشقدمشدن
to make overtures for a peace treaty
آنان طبق یک پیمان دوستی با هم متحد شده بودند.
They were united in a league of friendship.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیمان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیمان