فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عادت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

الفت

فونتیک فارسی

aadat
اسم

habit, habitude, custom, wont, use, usage, practice, inurement, rote, mannerism

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

از عادت آنان به مشروب‌خواری انتقاد کرد.

He animadverted upon their drinking habits.

عادت دارد دیر به بستر برود.

It is his custom to go to bed late.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عادت

  1. مترادف:
    خلق خو داب
  1. مترادف:
    الفت انس
  1. مترادف:
    آیین رسم سنت
  1. مترادف:
    حیض رگل قاعده

ارجاع به لغت عادت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عادت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عادت

لغات نزدیک عادت

پیشنهاد بهبود معانی