فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرشت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نهاد، طبیعت
  • فونتیک فارسی

    seresht
  • اسم
    nature, instinct, character, inwardness, characteristic, structure, heart, habitude, make-up, temperament, constitution, essence
    • - سرشت شکل‌پذیر جوانی

    • - the malleable character of youth
    • - ایمان من به پاکی سرشت انسان

    • - my belief in the goodness of human nature
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سرشت

ارجاع به لغت سرشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرشت

لغات نزدیک سرشت

پیشنهاد بهبود معانی