زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

سرشت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / seresht /

nature, instinct, character, inwardness, characteristic, structure, heart, habitude, make-up, temperament, constitution, essence

nature

instinct

character

inwardness

characteristic

structure

heart

habitude

make-up

temperament

constitution

essence

نهاد، طبیعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

سرشت شکل‌پذیر جوانی

the malleable character of youth

ایمان من به پاکی سرشت انسان

my belief in the goodness of human nature

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرشت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
جنم خلق‌وخو خو ضریبه ذات
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت سرشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرشت

لغات نزدیک سرشت

پیشنهاد بهبود معانی