آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

    فرتوت به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / fartoot /

    senile, old, decrepit, feeble, enfeebled, crone, dotard, invalid, dotty

    senile

    old

    decrepit

    feeble

    enfeebled

    crone

    dotard

    invalid

    dotty

    ازکارافتاده

    او بیمار و فرتوت بود؛ بنابراین نمی‌توانست از آن کوه بالا برود.

    He was sick and old and thus incapable of climbing that mountain.

    مادربزرگ فرتوت او به مراقبت و توجه مداوم نیاز داشت.

    Her senile grandmother needed constant care and attention.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    مردان پیر و فرتوت

    decrepit old men

    صفت
    فونتیک فارسی / fartoot /

    obsolete, old, decrepit, old-fashioned, disused, out of date, ancient

    obsolete

    old

    decrepit

    old-fashioned

    disused

    out of date

    ancient

    فرسوده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    ساختمان فرتوت قرار بود تخریب شود.

    The obsolete building was about to be demolished.

    او یک دوچرخه‌ی فرتوت و قدیمی در گاراژ پیدا کرد که نیاز به تعمیرات زیادی داشت.

    He found an old, disused bicycle in the garage that needed a lot of repairs.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد فرتوت

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    ازکارافتاده بی‌حال پیر سالخورده فرسوده کهنسال مسن معمر
    متضاد:
    برنا

    سوال‌های رایج فرتوت

    فرتوت به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «فرتوت» در زبان انگلیسی به frail یا decrepit ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «فرتوت» در زبان فارسی به فرد یا چیزی اشاره دارد که در وضعیت ضعیف، ناتوان یا پیر قرار دارد و توانایی یا استحکام سابق را از دست داده است. این کلمه بیشتر برای توصیف سالمندان یا اشیاء کهنه و آسیب‌دیده به کار می‌رود و بار معنایی آن نشان‌دهنده ضعف و فرسودگی است. در واقع، «فرتوت» بیانگر شرایطی است که قدرت و توانایی کاهش یافته و اثر زمان و فرسودگی در آن مشهود است.

    از نظر معنایی، «فرتوت» با مفاهیمی چون شکنندگی، ناتوانی و کاهش انرژی مرتبط است و معمولاً تصویری از ضعف جسمانی یا ساختاری را در ذهن ایجاد می‌کند. این کلمه می‌تواند توصیف کننده افرادی باشد که در سنین بالا قرار دارند و به علت سال‌ها زندگی و تاثیرات طبیعی زمان، دیگر مانند گذشته قوی یا سرحال نیستند. همچنین در مورد اشیاء و ساختمان‌ها نیز به کار می‌رود که نشان‌دهنده فرسودگی و نیاز به تعمیر یا جایگزینی هستند.

    از لحاظ ادبی و فرهنگی، «فرتوت» اغلب بار احساسی و همدردانه دارد و بیانگر توجه به شرایط آسیب‌پذیر و نیازمند مراقبت است. در بسیاری از آثار ادبی، شخصیت‌های فرتوت به عنوان نماد گذر زمان، تجربه و حتی آسیب‌پذیری انسان به تصویر کشیده می‌شوند. این کلمه در عین حال که ضعف را نشان می‌دهد، می‌تواند به نوعی احترام به سن و تجربه نیز اشاره داشته باشد.

    در زبان انگلیسی، «frail» بیشتر بر ضعف جسمانی و شکنندگی تأکید دارد و معمولاً برای افراد مسن یا بیمار به کار می‌رود، در حالی که «decrepit» بار معنایی قوی‌تری دارد و بیشتر به فرسودگی شدید و نزدیک به از کار افتادگی اشاره می‌کند. انتخاب هر یک از این واژگان به متن و شدت وضعیتی که توصیف می‌شود بستگی دارد.

    «فرتوت» واژه‌ای است که نه تنها ضعف و ناتوانی را نشان می‌دهد، بلکه به یادآوری گذر زمان و تأثیرات آن بر انسان‌ها و اشیاء نیز می‌پردازد. این کلمه کمک می‌کند تا ابعاد مختلف فرسودگی و آسیب‌پذیری در زبان و فرهنگ فارسی بهتر درک و بیان شود.

    ارجاع به لغت فرتوت

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «فرتوت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرتوت

    لغات نزدیک فرتوت

    • - فرتابی کردن
    • - فرترن
    • - فرتوت
    • - فرتوت بودن در اثر پیری
    • - فرتوت شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.