فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کهنسال به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیر، سالخورده

فونتیک فارسی

kohansaal
صفت

old, hoary, ancient, aged, antediluvian, senior

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

درختی کهنسال

an old tree

جغد روی شاخه‌ی درخت بلوط کهنسال نشست.

The owl perched on the branch of the old oak tree.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

حیف است این درخت کهنسال را قطع کنیم.

it is a pity if we cut this old tree down

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کهنسال

  1. مترادف:
    پیر جاافتاده زال سالخورده سالمند شیخ فرتوت قدیمی کلان‌سال مسن معمر
    متضاد:
    جوان خردسال

ارجاع به لغت کهنسال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کهنسال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کهنسال

لغات نزدیک کهنسال

پیشنهاد بهبود معانی