فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    شیخ به انگلیسی

    معنی

    فونتیک فارسی

    sheykh

    sheik(h):venerable old man, elder, learned man, chieftain [used asa title]

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد شیخ

    1. مترادف:
      مراد مرشد
      متضاد:
      شاب
    1. مترادف:
      آخوند معمم ملا
    1. مترادف:
      پیر سالخورده کهنسال مسن
    1. مترادف:
      امیر پیشوا قاید

    ارجاع به لغت شیخ

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «شیخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شیخ

    لغات نزدیک شیخ

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    be careful belong to call after can't stand clean house clean your teeth come back from different fill up with get used to go dancing go to university go walking good at admit خوشگل جدید آشپزخانه خیاطی نوش جان کادر ماه آبی شکنجه رییس زن‌عمو دامن تعداد سفر نقاشی