تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مایوس کردن، سرخورده کردن، ناامید کردن
پایین بردن، آهسته کردن
(در چیزی) قرار دادن یا قرار گرفتن یا وارد شدن یا کردن
آزاد کردن، مرخص کردن
بیرون دادن
فاش کردن، آشکار کردن
وانمود کردن
گذاشتن که ... برود، اجازهی خروج دادن (به ویژه با باز کردن در بستهشده یا قفلشده)، آزاد کردن (زندانی و پرنده)
خارج کردن، خالی کردن (باد و غیره)
گشاد کردن (لباس) (با باز کردن درز)، بلند کردن (طول لباس)
تمام شدن (جلسه یا کلاس و غیره)، تعطیل شدن (مدرسه)
فاش کردن، لو دادن (اطلاعات و غیره)
بیرون دادن (صدا) (سرفه و غیره)
کند شدن، کم شدن، آهسته شدن
متوقف شدن، ایستادن
(عامیانه) از سختگیری یا شدت عمل دست برداشتن
1- بهحال خود گذاشتن، اذیت نکردن، ول کردن
در کار دیگران دخالت نکردن، به کار مردم کاری نداشتن (سرت تو کار خودت باشه) (عیسی به دین خود، موسی به دین خود)
2- چه برسد به
گذشته را فراموش کن (به حال خود بگذار)، هر بدی و خوبی دیدی ببخش.
بیا گذشتهها را فراموش کنیم
1- افکندن، پرتاب کردن
2- (بیمحابا) گفتن یا انجام دادن
1- آزادکردن، رهاکردن 2- چشم پوشیدن از
رها کردن، ول کردن، دور انداختن
1- بگذار همه بدانند، اعلام کن 2- اعلام کردن، آشکار کردن
رها کردن، بیرون دادن، برون دمیدن، ول دادن
بگذار کارها روال طبیعی خود را طی کند
(عامیانه) سخت حمله کردن به، سخت زدن، حسابی خدمت کسی رسیدن، دخل کسی را آوردن
گذشتهها را فراموش کردن، نبش قبر نکردن گذشته، اتفاقات گذشته را به حال خود گذاشتن و پی آنها را نگرفتن
اگر راستش را بخواهی، رک و پوست کنده میگویم.
(به کسی) اطلاع دادن، اعلام کردن، خبر دادن
(معمولاً غیرعمدی و ناخودآگاه) رازی را آشکار کردن، قضیهای را لو دادن، دهنلقی کردن، بند را به آب دادن، پتهی کسی را روی آب ریختن
let the chips fall where they may
هرچه پیش آید خوش آید، هرچه بادا باد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «let» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/let