Let Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
مایوس کردن، سرخورده کردن، ناامید کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb
پایین بردن، آهسته کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد let down

  1. phrasal verb disappoint
    Synonyms:
    fail dissatisfy depress disillusion disenchant fall short abandon leave stranded leave in lurch lower pull down take down
    Antonyms:
    satisfy benefit
  1. phrasal verb allow to descend

ارجاع به لغت let down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «let down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/let-down

لغات نزدیک let down

پیشنهاد بهبود معانی