گذشتهی ساده:
fell shortشکل سوم:
fallen shortسومشخص مفرد:
falls shortوجه وصفی حال:
falling shortکم آوردن، به حد نصاب نرسیدن، برآورده نکردن انتظارات، ناکام ماندن، کوتاهی کردن، پایینتر از انتظار بودن، کافی نبودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their explanation fell short and left us with more questions than answers.
توضیح آنها ناکافی بود و بیشتر باعث ایجاد سوال شد تا رفع ابهام.
The funding fell short of the amount needed to complete the project.
بودجه، کمتر از مبلغ مورد نیاز برای تکمیل پروژه بود.
The movie was good, but it fell short of being great.
فیلم خوبی بود، اما در رسیدن به سطح عالی ناکام ماند.
His performance fell short of what we had hoped for.
عملکرد او کمتر از چیزی بود که انتظار داشتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fall short» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fall-short