فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سلسله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • رشته
  • فونتیک فارسی

    selsele
  • اسم
    chain, series, train, tissue, spectrum, string, streak, run, succession
    • - رودخانه پس از یک سلسله آبشار زیبا به دریاچه می‌ریزد.

    • - After a series of beautiful cascades, the river pours into the lake.
    • - سلسله جبال

    • - a mountain chain
  • خاندان
  • فونتیک فارسی

    selsele
  • اسم
    dynasty, house
    • - سلسله‌ی مینگ نزدیک به سه قرن بر چین فرمانروایی کرد.

    • - The Ming dynasty ruled China for nearly three centuries.
    • - سلسله‌ی قاجار

    • - the Ghajar dynasty
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سلسله

ارجاع به لغت سلسله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سلسله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سلسله

لغات نزدیک سلسله

پیشنهاد بهبود معانی