فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گروه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جماعت، دسته، توده، جمع، عده، تیم

فونتیک فارسی

gorooh
اسم

group, sort, category, multitude, population, throng, circuit, block, class, clutch, batch, body, party, aggregation, corps, troop, school, bevy, panel, ring, lot, gaggle, cohort, number, contingent, sect, crowd, crop, band, camp, fraternity, company, ensemble, gang, drove, brigade, pack, swarm, bunch, caboodle, college, team, persuasion

این گروه بسیار متحد است.

This group is very closely knit.

گروه چتربازان نجات

pararescue team

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ما می‌خواهیم ویژگی‌های هر گروه را درک کنیم.

We want to understand the individualities of each group.

گروه کوچکی از انقلابیون

a small band of revolutionaries

گروه نوازندگان جاز

a jazz band

هیئت (گروه) مشاورین

an advisory body

منافع این دو گروه در تضاد است.

The interests of these two groups collided.

(شیمی) عنصرهای ستون عمودی جدول تناوبی

فونتیک فارسی

gorooh
اسم

group, set, series

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گروه اسیدی

acid group

گروه آزاد

free group

دانشگاه

department

زبان‌شناسی phrase

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گروه

  1. مترادف:
    امت جماعت طایفه طبقه قبیله
    متضاد:
    فرد
  1. مترادف:
    جمع جمعیت جمهور
  1. مترادف:
    باند توده فرقه
  1. مترادف:
    جوخه دسته رده رسته فوج عده
  1. مترادف:
    انجمن جرگه حلقه زمره سلک ملا
  1. مترادف:
    سنخ قشر
  1. مترادف:
    تیم
  1. مترادف:
    مجتمع
  1. مترادف:
    قافله
  1. مترادف:
    بخش دپارتمان

ارجاع به لغت گروه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گروه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گروه

لغات نزدیک گروه

پیشنهاد بهبود معانی