تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- باند موسیقینوازان جاز
- رئیس باند دزدان دستگیر شد.
- در اداره ما هریک از رئیسها باند خودش را دارد.
- او هم جزء باند اکبر آقاست.
- باند بازی کردن
- باند تبهکاران
- باند روی زخم باید عوض شود.
- باند گزین
- پهنای باند
- گسترهی باند
- رانندگان باید در داخل باند حرکت کنند نه روی خط آن!
- هنگام عوض کردن باند با چراغ چشمکزن علامت بدهید.
- هواپیما مدت زیادی روی باند حرکت کرد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «باند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/باند