passageway, passage, pass, course, channel, thoroughfare, conduit, corridor, defile
passageway
passage
pass
course
channel
thoroughfare
conduit
corridor
defile
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کاپیتان کشتی را از گذرگاه باریک هدایت میکند.
The captain will conn the ship through the narrow passage.
گذرگاه پروتئین در سلول، نقشی کلیدی در انتقال مولکولها دارد.
The protein channel in the cell plays a key role in transporting molecules.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گذرگاه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گذرگاه