آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ شهریور ۱۴۰۴

    Blurry

    ˈblɜ˞ːi ˈblɜːri

    معنی blurry | جمله با blurry

    adjective

    تار، مبهم، ناواضح، نامشخص، کدر، غیرشفاف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The picture I took is blurry.

    عکسی که گرفتم، تار است.

    The memories of that night are blurry.

    خاطرات آن شب مبهم است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The picture I took of the sunset turned out blurry because my hands were shaking.

    عکسی که از غروب آفتاب گرفتم، تار شد چون دست‌هایم تکان خورده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blurry

    1. adjective covered by or as if by a thin coating or film
      Synonyms:
      cloudy foggy hazy dim blurred fuzzy misty filmy bleary muzzy

    سوال‌های رایج blurry

    معنی blurry به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «blurry» در زبان فارسی به «تار» یا «محو» ترجمه می‌شود.

    این واژه معمولاً برای توصیف چیزهایی به کار می‌رود که وضوح و شفافیت کافی ندارند، چه در حوزه‌ی بینایی و چه در زمینه‌های استعاری و ذهنی. وقتی تصویری «blurry» توصیف می‌شود، منظور این است که جزئیات آن مشخص نیستند و مرزها یا خطوط واضح دیده نمی‌شوند. این مفهوم می‌تواند به یک عکس، یک منظره، یا حتی حالتی از دید انسان مربوط باشد.

    در معنای فیزیکی و بصری، «blurry» اغلب تجربه‌ای است که هنگام ضعف بینایی یا در شرایط خاص نوری به وجود می‌آید. برای مثال، وقتی کسی دچار نزدیک‌بینی یا دوربینی باشد و عینک مناسب به چشم نزند، تصاویر برای او «blurry» به نظر می‌رسند. همین‌طور در عکاسی، اگر لنز دوربین به‌درستی تنظیم نشده باشد یا حرکت ناگهانی هنگام ثبت تصویر رخ دهد، نتیجه‌ی کار عکسی تار خواهد بود. در این معنا، «blurry» مستقیماً به کیفیت ادراک بصری و وضوح دید مربوط می‌شود.

    از منظر روان‌شناختی و ذهنی، «blurry» می‌تواند استعاره‌ای از افکار یا احساسات نامشخص باشد. وقتی کسی می‌گوید ذهنش «blurry» است، معمولاً به حالتی اشاره دارد که در آن تمرکز ندارد، افکارش پراکنده‌اند یا وضوح کافی برای تصمیم‌گیری و اندیشیدن وجود ندارد. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه‌ی «blurry» فراتر از ادراک حسی، به تجربه‌های ذهنی و عاطفی نیز تعمیم یافته است.

    در ادبیات و زبان هنری، «blurry» ابزاری برای ایجاد تصویرسازی شاعرانه یا هنری محسوب می‌شود. نویسندگان و شاعران ممکن است از این واژه برای توصیف لحظات خاطره، رؤیاها یا احساسات مبهم استفاده کنند. در چنین متونی، «blurry» نمادی از چیزی می‌شود که هم وجود دارد و هم در پرده‌ای از ابهام پوشیده شده است؛ حالتی که بین واقعیت و خیال در نوسان است. این نوع کاربرد بر جذابیت و چندلایگی معنایی واژه می‌افزاید.

    از جنبه‌ی استعاری و فلسفی، «blurry» می‌تواند به شرایطی اشاره کند که مرزها و قطعیت‌ها مشخص نیستند. زندگی در بسیاری از مواقع تصویری «blurry» دارد، زیرا آینده قابل پیش‌بینی نیست و انسان در میان احتمالات گوناگون حرکت می‌کند. این تعبیر می‌تواند هم بار منفی داشته باشد، به معنای سردرگمی و بی‌وضوحی، و هم بار مثبت، به معنای آزادی و امکان تفسیرهای گوناگون. به این ترتیب، واژه‌ی «blurry» از یک توصیف ساده‌ی بصری فراتر رفته و به نمادی از ابهام و پیچیدگی تجربه‌ی انسانی بدل می‌شود.

    ارجاع به لغت blurry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «blurry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blurry

    لغات نزدیک blurry

    • - blurb
    • - blurriness
    • - blurry
    • - blurt
    • - blush
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.