فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cloudy

ˈklaʊdi ˈklaʊdi

صفت تفضیلی:

cloudier

صفت عالی:

cloudiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

آب‌و‌هوا ابری، پوشیده از ابر، (مجازاً) تیره، کدر، مبهم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Tomorrow will be cold and cloudy.

فردا سرد و ابری خواهد بود.

This river's water has turned into a cloudy green.

آب این رودخانه به رنگ سبز کدری در آمده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His ideas on this topic seemed very cloudy.

عقاید او در این‌باره خیلی مبهم به نظر می‌رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloudy

  1. adjective hazy; darkened
    Synonyms:
    dark dim dull foggy gloomy heavy misty murky obscure indistinct blurred hazy overcast sullen dense nebulous opaque dusky lowering somber sunless indefinite not clear nontransparent muddly leaden mucky mushy nubilous vaporous nontranslucent emulsified
    Antonyms:
    clear cloudless

ارجاع به لغت cloudy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloudy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cloudy

لغات نزدیک cloudy

پیشنهاد بهبود معانی