امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Murky

ˈmɜrːki ˈmɜːki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    murkier
  • صفت عالی:

    murkiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
تیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the murky corners of the windowless hall
- گوشه‌های تاریک تالار بی‌پنجره
- the murky waters of the angry river
- آب‌های گل‌آلود رودخانه‌ی خروشان
- murky air
- هوای گرفته
- Do not put your thoughts in murky sentences!
- اندیشه‌های خود را در جملات مبهم نگنجان!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد murky

  1. adjective gloomy, obscure
    Synonyms:
    black caliginous cheerless cloudy dark darkened dim dingy dirty dismal drab dreary dull dun dusk dusky filthy foggy foul fuzzy glowering gray grubby impenetrable lowering misty mucky muddy nasty nebulous nubilous overcast roily sad smoky somber squalid stormy tenebrous turbid unclean
    Antonyms:
    bright clear light luminous sparkling unobscured

ارجاع به لغت murky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «murky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/murky

لغات نزدیک murky

پیشنهاد بهبود معانی