بدون ابهام، غیرمبهم، غیرپنهان، بیپرده، آشکار، واضح، روشن، نمایان، مفهوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Farshad's words were unobscured and clear.
سخنان فرشاد بدون ابهام و شفاف بودند.
The unobscured view of the beautiful Zagros Mountains took my breath away.
منظرهی نمایان کوههای زیبای زاگرس نفسم را بند آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unobscured» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unobscured