آخرین به‌روزرسانی:

Unobscured

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بدون ابهام، غیرمبهم، غیرپنهان، بی‌پرده، آشکار، واضح، روشن، نمایان، مفهوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Farshad's words were unobscured and clear.

سخنان فرشاد بدون ابهام و شفاف بودند.

The unobscured view of the beautiful Zagros Mountains took my breath away.

منظر‌ه‌ی نمایان کوه‌های زیبای زاگرس نفسم را بند آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unobscured

  1. adjective not hidden, concealed, or obstructed; something that is clear or visible without any hindrance

ارجاع به لغت unobscured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unobscured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unobscured

لغات نزدیک unobscured

پیشنهاد بهبود معانی