واضح، (فضای) خالی
unobstructed view of the river
نمای واضح رودخانه
The view from the mountaintop was unobstructed and breathtaking.
منظرهای از قلهی کوه واضح و خارقالعاده بود.
بدون مانع، بدون انسداد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Unobstructed passageways
گذرگاههای بدون مانع
She enjoyed an unobstructed path through the park.
او از مسیر بدون مانع در پارک لذت میبرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unobstructed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unobstructed