Unobtrusive

ˌʌnəbˈtruːsɪv ˌʌnəbˈtruːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
محجوب، فاقد جسارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unobtrusive

  1. adjective keeping a low profile
    Synonyms: humble, inconspicuous, low-key, low-profile, meek, modest, quiet, reserved, restrained, retiring, self-effacing, soft-pedaled, subdued, tasteful, unassuming, unnoticeable, unostentatious, unpretentious
    Antonyms: flaunting, noticeable, obtrusive

ارجاع به لغت unobtrusive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unobtrusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unobtrusive

لغات نزدیک unobtrusive

پیشنهاد بهبود معانی