فروتن، متواضع، محجوب، خجالتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The politician's self-effacing demeanor endeared him to the public.
رفتار متواضع این سیاستمدار، او را برای عموم محبوب کرد.
Despite her talent, she remained self-effacing and never sought the spotlight.
علیرغم استعدادش، او همچنان فروتن ماند و هرگز بهدنبال کانون توجه نبود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-effacing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-effacing