فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-effacement

ˌselfɪˈfeɪsmənt ˌselfɪˈfeɪsmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

افتادگی، فروتنی، تواضع، ناچیزانگاری خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The actor's self-effacement was evident in his refusal to accept any awards or recognition for his performances.

افتادگی این بازیگر در امتناع او از پذیرش هر گونه جایزه یا تقدیری برای بازی‌هایش مشهود بود.

The teacher's self-effacement allowed her students to shine, as she never sought attention or praise for her teaching.

فروتنی معلم به شاگردانش امکان داد تا بدرخشند زیرا او هرگز به دنبال توجه یا تحسین برای تدریس خود نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-effacement

  1. noun withdrawing into the background; making yourself inconspicuous
    Synonyms:
    effacement
  1. noun reserve in speech, behavior, or dress
    Synonyms:
    modesty reticence diffidence demureness

ارجاع به لغت self-effacement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-effacement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-effacement

لغات نزدیک self-effacement

پیشنهاد بهبود معانی