متانت، وقار، محجوبیت، حیا، ادب، فروتنی، خضوع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her demureness made her a favorite among the elders of the community.
محجوبیت او باعث شد در میان بزرگان جامعه، محبوب شود.
Despite her demureness, she spoke confidently in front of the audience.
باوجود متانت خود، با اعتمادبهنفس جلوی جمع صحبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demureness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demureness