آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ شهریور ۱۴۰۴

    Self-employed

    ˌselfɪmˈplɔɪd ˌselfɪmˈplɔɪd

    معنی self-employed | جمله با self-employed

    adjective

    خویش‌فرما، دارای شغل آزاد، خودکارفرما، مستقل (از نظر شغل)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Many people choose to become self-employed so they can have more control over their work-life balance.

    بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند خویش‌فرما شوند تا بتوانند کنترل بیشتری بر تعادل بین کار و زندگی خود داشته باشند.

    As a self-employed artist, I have the freedom to create and sell my artwork on my own terms.

    به عنوان یک هنرمند مستقل، این آزادی را دارم که آثار هنری خودم را با شرایط خودم خلق کنم و بفروشم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد self-employed

    1. adjective working for yourself
      Synonyms:
      freelance free lance
      Antonyms:
      salaried

    سوال‌های رایج self-employed

    معنی self-employed به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «self-employed» در زبان فارسی به «خویش‌فرما»، «دارای شغل آزاد» یا «خودکارفرما» ترجمه می‌شود.

    این صفت به افرادی اطلاق می‌شود که برای خود کار می‌کنند و وابسته به یک کارفرما یا سازمان خاص نیستند. در واقع، افراد self-employed مالک کسب‌وکار خود هستند یا به‌صورت مستقل خدمات ارائه می‌دهند و درآمدشان مستقیم به تلاش و عملکرد شخصی‌شان بستگی دارد.

    افراد self-employed معمولاً آزادی عمل بیشتری در تصمیم‌گیری و مدیریت زمان خود دارند. آن‌ها می‌توانند ساعات کاری، پروژه‌ها و نحوه‌ی انجام کار را خود تعیین کنند، بدون آنکه محدود به قوانین و برنامه‌های یک سازمان باشند. این نوع استقلال یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های خویش‌فرمایی است و برای بسیاری از افراد جذابیت بالایی دارد، چرا که امکان تعادل بهتر میان زندگی شخصی و حرفه‌ای را فراهم می‌آورد.

    با این حال، self-employed بودن نیازمند مسئولیت‌پذیری و مهارت‌های مدیریتی بالاست. فرد باید خود درآمد خود را مدیریت کند، مشتری جذب کند، مالیات و هزینه‌ها را کنترل نماید و ریسک‌های مالی و شغلی را بپذیرد. این ویژگی‌ها باعث می‌شوند که خویش‌فرمایی هم آزادی داشته باشد و هم چالش‌برانگیز باشد. به عبارت دیگر، آزادی همراه با ریسک و تلاش مضاعف است.

    از منظر اقتصادی، افراد self-employed نقش مهمی در پویایی بازار کار و نوآوری ایفا می‌کنند. آن‌ها با ارائه خدمات خاص، ایجاد کسب‌وکارهای کوچک و شروع پروژه‌های نوآورانه، بخشی از جریان اقتصادی و اشتغال را شکل می‌دهند. این گروه به ویژه در زمینه‌های تخصصی، خلاقانه یا فنی می‌توانند جایگاه مهمی داشته باشند و علاوه بر درآمد شخصی، به رشد اقتصادی جامعه نیز کمک کنند.

    «self-employed» مفهومی است که نه تنها نوعی شغل یا وضعیت کاری را توصیف می‌کند، بلکه نشان‌دهنده‌ی استقلال، ابتکار و مسئولیت‌پذیری فرد نیز هست. خویش‌فرمایی فرصت‌هایی برای رشد شخصی و حرفه‌ای فراهم می‌آورد، اما همزمان نیازمند مدیریت دقیق، تعهد و انعطاف‌پذیری است تا فرد بتواند موفقیت و رضایت شغلی خود را حفظ کند.

    ارجاع به لغت self-employed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-employed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-employed

    لغات نزدیک self-employed

    • - self-effacing
    • - self-efficacy
    • - self-employed
    • - self-esteem
    • - self-evaluation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.