فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-employed

ˌselfɪmˈplɔɪd ˌselfɪmˈplɔɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خویش‌فرما، دارای شغل آزاد، خودکارفرما، مستقل (از نظر شغل)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Many people choose to become self-employed so they can have more control over their work-life balance.

بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند خویش‌فرما شوند تا بتوانند کنترل بیشتری بر تعادل بین کار و زندگی خود داشته باشند.

As a self-employed artist, I have the freedom to create and sell my artwork on my own terms.

به عنوان یک هنرمند مستقل، این آزادی را دارم که آثار هنری خودم را با شرایط خودم خلق کنم و بفروشم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-employed

  1. adjective working for yourself
    Synonyms:
    freelance free lance
    Antonyms:
    salaried

ارجاع به لغت self-employed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-employed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-employed

لغات نزدیک self-employed

پیشنهاد بهبود معانی