امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Self-esteem

selfɪˈstiːm selfɪˈstiːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
عزت‌نفس، خودارجمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Building self-esteem is crucial for a person's success in life.
- ایجاد عزت‌نفس برای موفقیت فرد در زندگی بسیار مهم است.
- She struggled with low self-esteem, always doubting her abilities and worth.
- او با خودارجمندی پایینش دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد و همیشه به توانایی‌ها و ارزش خود شک داشت.
noun uncountable
غرور، خود‌بزرگ‌پنداری
- He had such a strong sense of self-esteem that he believed he was better than everyone else.
- او چنان احساس غرور قوی‌ای داشت که معتقد بود از همه بهتر است.
- Despite her lack of accomplishments, his self-esteem remained sky-high.
- علی‌رغم موفقیت نبودنش، خود‌بزرگ‌پنداری‌اش همچنان بسیار بالا بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-esteem

  1. noun pride
    Synonyms: amour propre, conceit, confidence, dignity, egotism, morale, narcissism, self-assurance, self-content, self-regard, self-respect, self-satisfaction, vanity, worth
    Antonyms: self-deprecation
  2. noun pride in oneself
    Synonyms: amour-propre, conceit, confidence, dignity, egotism, faith in oneself, morale, narcissism, self-assurance, self-content, self-regard, self-satisfaction, vanity, worth
    Antonyms: self-doubt, uncertainty

ارجاع به لغت self-esteem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-esteem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-esteem

لغات نزدیک self-esteem

پیشنهاد بهبود معانی