اعتمادبهنفس، اتکابهنفس، اطمینان به خود، خوداتکایی، خوداستواری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He spoke with such self-assurance that everyone in the room believed him.
با چنان اعتمادبهنفسی صحبت کرد که همهی حاضران در اتاق او را باور کردند.
Despite facing criticism, the artist maintained a sense of self-assurance in her work.
این هنرمند علیرغم مواجهه با انتقادات، حس خوداتکایی را در آثارش حفظ کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-assurance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-assurance