با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Self-reliance

selfrɪˈlaɪəns selfrɪˈlaɪəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
خوداتکایی، اتکا‌ به‌ خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The self-reliance of the pioneers allowed them to survive and thrive in harsh conditions.
- خوداتکایی پیشگامان به آن‌ها امکان می‌داد در شرایط سخت دوام بیاورند و رشد کنند.
- The concept of self-reliance is often emphasized in personal development and growth.
- مفهوم اتکا‌ به‌ خود اغلب در رشد و توسعه‌ی شخصی مورد تأکید قرار می‌گیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-reliance

  1. noun The capacity to manage one's own affairs, make one's own judgments, and provide for oneself
    Synonyms: independence, self-determination, self-sufficiency
  2. noun Personal independence
    Synonyms: self-trust, self-confidence, autonomy, independence, self-direction, self-sufficiency

ارجاع به لغت self-reliance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-reliance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-reliance

لغات نزدیک self-reliance

پیشنهاد بهبود معانی