شکل جمع:
autonomiesخودمختاری، استقلال داخلی، خودگردانی، اختیار عمل، آزادی عمل، استقلال عمل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Swiss central bank enjoys a considerable measure of autonomy.
بانک مرکزی سوئیس از اختیار عمل قابلملاحظهای برخوردار است.
The new company policy gave employees more autonomy to make decisions without consulting their supervisors.
سیاست جدید شرکت به کارکنان برای تصمیمگیری بدون مشورت سرپرستهایشان خودمختاری بیشتری داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «autonomy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/autonomy