آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Dependence

dɪˈpendəns dɪˈpendəns

شکل جمع:

dependences

معنی dependence | جمله با dependence

noun uncountable C2

وابستگی، توکل، تبعیت

noun uncountable

بستگی، وابستگی، موکول (بودن)، عدم استقلال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the dependence of the West on Middle Eastern oil

اتکا غرب به نفت خاورمیانه

our economy's dependence on exports

وابستگی اقتصاد ما به صادرات

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The company's dependence on her skill and efficiency grew daily.

اعتماد شرکت به مهارت و کاردانی او روز به روز بیشتر می‌شد.

dependence on painkilling drugs

عادت کردن به داروهای مسکن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dependence

لغات هم‌خانواده dependence

سوال‌های رایج dependence

شکل جمع dependence چی میشه؟

شکل جمع dependence در زبان انگلیسی dependences است.

ارجاع به لغت dependence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dependence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dependence

لغات نزدیک dependence

پیشنهاد بهبود معانی